مقررات كيفرى، جرايم و مجازات‏ها در تورات(4)


 

نويسنده: رحيم نوبهار




 
ارتداد به معناى بازگشتن از عبادت و پرستش خداوند متعال، جرم و مجازات آن اعدام بوده است. در سفر تورات مثنى، فصل 17، آيه 2-5 آمده است: «اگر در ميان شما در يكى از دروزاه‏هايى كه خداوند خدايت‏به تو مى‏دهد، مرد و يا زنى يافت‏شود كه در نظر خداوند خدايت كار ناشايسته نموده از عهد او تخلف ورزد» «و عزيمت كرده به خدايان غير عبادت كرده آنها را سجده نمايد، يعنى آفتاب يا ماه يا هر يك از عساكر آسمان كه من امر نفرموده‏ام‏» «اگر به تو بيان كرده شدى بشنوى و خوب متفحص شوى و اينك اگر راست و يقين باشد كه اين امر مكروه در اسرائيل واقع شده است‏» «پس آن مرد و يا زنى كه اين عمل ناشايسته را در اندرون دروازه هايت مرتكب شده است، آن مرد و يا آن زن را بيرون آور و با سنگ سنگسارش نما تا بميرند.» در فصل 13 از سفر تورات مثنى آيات 6-16 نيز آمده است كه: «اگر برادرت، پسر مادرت و يا پسر و يا دختر تو يا زن هم آغوش تو و يا رفيق تو كه مثل جان توست تو را سرّا اغوا نموده، بگويد كه برويم تا خدايان غيرى كه تو و آباى تو ندانستيد عبادت نماييم‏» «از خدايان اقوامى كه در اطراف شمايند، خواه به تو نزديك و خواه از تو دور باشند، از كناره زمين تا به كناره ديگرش‏» «او را قبول مكن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننمايد و او را متحمل مشو و وى را پنهان مدار» «البته او را به قتل رسان، اولا دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامى قوم‏» «و او را با سنگ سنگسار نما تا بميرد به اين سبب كه جوياى اين بود كه تو را از خداوند خداى تو كه تو را از زمين مصر از خانه بندگى بيرون آورد، براند» «تا تمام اسرائيليان بشنوند و بترسند و بار ديگر چنين امر شنيع را در ميان شما مرتكب نشوند.» «اگر در يكى از شهرهايى كه خداوند خداى تو به جهت‏سكونت در آن به تو مى‏دهد، سخنى به اين معنا بشنوى‏» «كه مردمان پست‏فطرتى از ميان شما بيرون رفته، ساكنان شهر خود را گمراه كرده، گفتند كه برويم و خدايان غيرى كه آنها را شما ندانستيد، عبادت نماييم‏» «آن گاه تفحص و تجسس نموده، خوب استفسار نما و اينك اگر راست و يقين باشد كه اين امر شنيع در ميان شما معمول شده است‏» «البته ساكنان آن شهر را به دم شمشير بكش و آن را و هر چه كه در آن است و هم بهائمش را به دم شمشير بالكل هلاك ساز» «و تمامى منهوباتش را در راه خداوند خدايت كلا به آتش سوزان تا ابدا تل باشد و بار ديگر بنا نشود.» اجراى مجازات اعدام حتى شامل پيامبرى كه مردم را منحرف سازد و به عبادت خدايان ديگر دعوت كند نيز مى‏شده است! 13 ظاهرا اجراى كيفر مرگ براى كسى كه حيوانى را براى غير خدا ذبح نمايد نيز از آن رو بوده كه اين عمل نوعى ارتداد به شمار مى‏آمده است. در سفر خروج، فصل 23، آيه 20 آمده است كه: «كسى كه به خدايى غير از خداوند و بس ذبح نمايد، البته هلاك شود.» يكى از موارد ذبح براى غير خداوند كه چه بسا نوعى ارتداد نيز به شمار آيد، قربانى كردن انسان به ويژه پسران و دختران براى بتى به نام مولك است. مولك كه ملكوم نيز خوانده مى‏شد، بت عمونيان 14 است. اين بت از مس ساخته شده بود و بر كرسى‏اى از مس نشسته و داراى سر گوساله بوده و تاجى بر سر داشته است. كرسى بت و خود بت توخالى بود و در داخل آن آتش مى‏افروختند. هنگامى كه بازوهاى بت در اثر حرارت آتش سرخ مى‏شد، قربانى را بر آن مى‏گذاشتند و فورا مى‏سوخت. مردم در اثناى سوختن قربانى، طبل مى‏نواختند تا صداى فرياد قربانى را نشنوند. انبياى بنى اسراييل اين عمل را به شدت منع مى‏نمودند; با اين حال يهود هنگامى كه در وادى هنوم بودند، اين عمل را انجام مى‏دادند. 15 اين عمل در شريعت موسى (ع) جرم و مجازات آن مرگ بوده است. در آيات 30-32 از فصل 12 سفر تورات مثنى از اين عمل نهى شده است. در آيات 1-5 از فصل بيستم سفر لويان نيز در اين باره آمده است كه: «و خداوند به موسى بدين مضمون گفت‏» «كه به بنى اسرائيل بگو هر كسى از بنى اسرائيل يا از غريبانى كه در اسرائيل توقف نمايند كه ذريه خود را به مولك دهد البته كشته شود، قوم ولايت، او را با سنگ سنگسار نمايند» «و من روى عتاب خود را به سوى آن كس مى‏گردانم بلكه او را از ميان قومش منقطع مى‏گردانم، چون كه او ذريه خود را به مولك داده است تا آن كه مقام مقدس من ناپاك و اسم مقدس مرا ملوّث سازد» «و اگر قوم ولايت، چشمان خود را فى الواقع از آن كس بپوشند هنگامى كه ذريه خود را به مولك داده است تا آن كه او را نكشند» «آن گاه من روى عتاب خود را به سوى آن كس و خاندانش مى‏گردانم، بلكه او را و هم تمامى كسانى كه از راه زنا پيروى او را نموده، زناكنان متابعت مولك نمايند از ميان قومشان ايشان را منقطع خواهم ساخت‏». چنانكه از آيات مربوط به ارتداد استفاده مى‏شود براى اجراى مجازات، ارتداد بايد با علم و يقين ثابت‏شود. با اين حال از برخى آيات تورات استفاده مى‏شود كه ارتداد با شهادت دو يا سه شاهد هم اثبات مى‏شود. در فصل 17 از سفر تورات مثنى، پس از آن كه آيات 2-5، حكم ارتداد و مجازات آن را بيان مى‏كند، آيه 6 مى‏گويد: «از گواهى دو شاهد و يا سه شاهد آن شخصى كه مستوجب مرگ است كشته شود; از گواهى يك كس كشته نشود.» در آيه هفتم از همين فصل در باره كيفيت اجراى كيفر مرتد آمده است كه: «اولا دست آن شاهدان به جهت قتلش بر او بلند شود و بعد دست تمامى قوم; بدين منوال اين بدى را از ميان خود دور نماييد.» 2-4-2- بدگويى نسبت‏به نام مقدس خداوند: ظاهرا بدگويى از خداوند و ياد كردن از وى به بدى حتى اگر از سر ارتداد و كفر هم نبوده، مستوجب مرگ بوده است. در سفر لويان، فصل 24، آيات 15-16 آمده است: «و با بنى اسراييل خطاب كرده بگو كه: هر كسى كه خدا را لعنت نمايد، بار گناه خود را بايد بكشد» «و هر كسى كه اسم خداوند را كفر بگويد، البته بايد كشته شود; تمامى جماعت‏بايد او را بى تامل سنگسار نمايند; خواه غريب و خواه متوطن، چون كه اسم خداوند را كفر گفته است، كشته شود.» 3-4-2- بدگويى نسبت‏به پدر و مادر و سرپيچى از فرمان آنان: بدگويى به پدر و مادر و سركشى در برابر آنان يكى از جرايم بوده است. در سفر تورات مثنى، فصل 21، آيات 18-21 در اين باره آمده است: «اگر شخصى را پسرى باغى و ياغى باشد كه به قول پدر و مادرش گوش ندهد و هر چند او را تنبيه نمايند، ايشان را استماع ننمايد» «پس او را پدر و مادرش گرفته، پيش مشايخ شهرش به در دروازه مكانش بيرون آورند» «و به مشايخ شهرش بگويند كه اين پسر ما باغى و ياغى شده، به قول ما گوش نمى‏دهد، اكول و ميخواره است.» «پس تمامى مردمان شهرش او را به سنگ سنگسار نمايند تا كه بميرد، بدين منوال شرارت را از ميان خود رفع نما تا تمامى اسرائيل بشنوند و بترسند.» همچنين در سفر لويان، فصل 20، آيه 9 آمده است كه: «و هر كس كه پدر و يا مادر خود را لعنت نموده است، خونش به گردن خودش مى‏باشد.» 4-4-2- كار در روز شنبه: كاركردن در روز شنبه، جرم و مجازات آن مرگ بوده است. در سفر خروج، فصل 20، آيات 8-10 آمده است: «روز سبت را به خاطردار تا آن كه آن را تقديس نمايى‏» «شش روز به كار مشغول شو و تمامى كار خود را به جا آور.» «اما روز هفتمين سبت‏خداوند خداى توست هيچ كارى [در آن] نكنى، نه تو و نه پسر و نه دختر تو و نه بنده و نه كنيزك تو و نه بهايم تو و نه غريبى كه اندرون دروازه‏هايت‏باشد.» 16 در آيات 14 و 15 از همين فصل آمده است كه: «پس روز سبت را نگاه داريد; زيرا كه براى شما مقدس است هر كسى كه آن را پليد سازد البته كشته شود، به جهت اين كه هر كسى كه به كارى در آن مشغول شود، آن كس از ميان قومش منقطع شود» «شش روز كار كرده شود، اما روز هفتم سبت استراحت و براى خداوند مقدس است، هر كسى كه در روز سبت‏به كارى مشغول شود، البته كشته شود.» در سفر اعداد، فصل 15، آيات 32-36 نيز در مورد مجازات كار در روز شنبه آمده است: «و هنگامى كه بنى اسراييل در بيابان بودند، كسى را يافتند كه در روز سبت هيزم برمى‏چيد» «و كسانى كه او را يافتند كه هيزم بر مى‏چيد او را نزد موسى و هارون و تمامى جماعت آوردند.» «و او را محبوس نمودند; زيرا كه درباره وى چگونه بايد رفتار شود، بيان نشده بود» «و خداوند به موسى فرمود كه البته آن كس بايد بميرد، او را تمامى جماعت‏بيرون از اردو سنگسار نمايند» «و تمامى جماعت او را از اردو بيرون آوردند و او را سنگسار نمودند به نهجى كه خداوند موسى را امر فرموده بود.» 5-4-2- اشتغال به سحر و ارتباط با جن و جادوگر: يكى از جرايم، سحرگرى و مصاحبت‏با اجنه و جادوگران بوده و مجازات آن مرگ بوده است. در سفر خروج، فصل 22، آيه 18 آمده است كه: «زن ساحره زنده نماند» و در آيه 27 از فصل بيستم سفر لويان آمده است: «و مرد و يا زنى كه صاحب اجنه و يا جادوگر باشد، البته كشته خواهند شد، آنها را با سنگ سنگسار خواهند نمود; خون ايشان به گردن ايشان است‏» 6-4-2- امتناع از ازدواج با همسر برادر متوفى: هر گاه مرد زن‏دارى وفات مى‏كرد و از آن زن فرزندى نداشت، برادر او وظيفه داشت‏با آن زن ازدواج كند. در صورت امتناع برادر از ازدواج با زن برادرش، نوعى مجازات ترذيلى در مورد او اعمال مى‏شد. در سفر تورات مثنى، فصل 24، آيه 5-10 در اين باره مى‏گويد: «اگر برادران با هم ساكن باشند و يكى از آنها لاولد بميرد، زن آن متوفى به نكاح بيگانه بيرون نرود، بلكه برادر شوهرش به او داخل شده، او را به زنى بگيرد و حق برادر شوهرى را مرعى دارد» «و مقرر است اول زاده‏اى كه مى‏زايد به اسم برادر متوفى قائم گردد تا آن كه اسمش از بنى اسراييل محو نشود» «و اگر آن مرد به گرفتن زن برادرش راضى نشود، زن برادرش به دروازه پيش مشايخ برود و بگويد كه برادر شوهر من به خيزاندن اسم برادر خود در اسراييل انكار مى‏كند و به رعايت‏حق برادر شوهرى با من راضى نيست.» «پس مشايخ شهرش آن مرد را طلب داشته، به او مكالمه كنند و اگر اقرار نموده، بگويد كه او را نمى‏خواهم بگيرم.» «آنگاه زن برادرش در نظر مشايخ پيش او آمده، نعلين او را از پايش بكشد و به رويش خيو بيندازد و در جواب بگويد به شخصى كه به بنا كردن خانه برادرش راضى نيست، چنين كرده شود.» «و در اسراييل اسم او را خانه كشيده نعلين بگذارند.» 7-4-2- مداخله مجرمانه زن در دعواى ميان همسرش با ديگرى: اين كار تحت‏شرايطى جرم و مجازات شديدى داشته است. در سفر تورات مثنى فصل 25، آيه 11-12 در اين باره آمده است: «اگر مردى با برادرش مجادله نمايد و زن يكى جهت رهادادن شوهرش از دست زننده‏اش پيش آمده، دست‏خود را دراز كند و عورتين او را بگيرد» «پس دست او را قطع كن، چشم تو بر او ترحم نكند.» 8-4-2- شهادت دروغ: شهادت دروغ، جرم و مجازات آن اين بوده كه كيفرى را كه در صورت صحت‏شهادت وى بر مشهود عليه مترتب مى‏شد بر كسى كه شهادت دروغ داده، جارى مى‏ساختند. در سفر تورات مثنى، فصل 19، آيات 16-20 در اين باره آمده است كه: «اگر شاهد كاذبى بر كسى برخيزد تا به معصيتش شهادت دهد» «آن گاه دو شخصى كه در ميان ايشان منازعه است، در حضور خداوند در پيش كاهنان و قاضيان آن زمان حاضر شوند» «و قاضيان نيك استفسار نمايند و اينك اگر شاهد، شاهد كاذب است و شهادت به دروغ بر برادرش داده است‏» «پس به نهجى كه خواست‏بر برادرش رفتار نمايد، به او همان رفتار نماييد، تا بدى را از ميان خود دور نمايى.» «و اين كه بقيه مردمان بشنوند و بترسند و من بعد مثل اين اعمال شنيع را در ميان شما مرتكب نشوند.» امتناع از اداى شهادت نيز گناه بوده است; اما روشن نيست كه آيا براى اين كار مجازاتى در نظر گرفته شده است‏يا نه؟ در آيه يكم از فصل پنجم سفر لويان آمده است كه: «و اگر كسى گناهى ورزد، و آواز سوگنددهنده را شنيده، مشاهده شود كه آيا ديده و يا مى‏داند، اگر اطلاع ندهد، گناهش را بايد بردارد.» 17 9-4-2- طرح دعواى كذب در دادگاه: از آيات 1-3 از فصل 25 از سفر تورات مثنى چنين برمى‏آيد كه طرح دعواى كذب در دادگاه در برخى از موارد، جرم و مستوجب كيفر تازيانه بوده است. در آيات ياد شده آمده است كه: «اگر در ميان مردمان دعوى باشد و به محكمه نزديك آيند تا آن كه ايشان را حكم نمايند آنگاه صديقان را تصديق و كاذبان را تكذيب نمايند.» «و مقرر است اگر آن كاذب لايق تازيانه باشد، قاضى حكم دهد كه او را در حضورش بر رو بيندازند تا آن كه موافق شرارتش تازيانه به تعداد زده شود.» «چهل تازيانه او را بزند و زياد نكند، مبادا كه اگر زياد كرده، او را به تازيانه‏هاى بسيارى علاوه بر آنها بزند، برادرت در نظرت خوار نمايد.» بر اساس آيه 9 از فصل 22 سفر خروج، در امور مالى، طرح دعواى دروغين نسبت‏به ديگرى موجب محكوميت‏به پرداخت دو برابر مال مورد نزاع بود. اين آيه مى‏گويد: «از براى هر گونه فساد، چه از گاو و چه از الاغ و چه از گوسفند و چه از لباس و چه از هر چيزى كه گم شده باشد كه ديگرى ادعا مى‏كند كه اين مال اوست ادعاى هر دوى ايشان بايد پيش قاضيان بيايد و هر كسى را كه قاضى مجرم نمايد، بايد دو مقابله به رفيقش ادا نمايد.» 10-4-2- تمرد از حكم كاهن و قاضى: تمرد از حكم كاهن و قاضى، جرم و داراى كيفر مرگ بوده است. در سفر تورات مثنى، فصل 17، آيه 12-13 آمده است كه: «و كسى كه به غرور رفتار نموده، به كاهنى كه در آن جا جهت‏خدمت‏خداوند خدايت اقامت نمايد و يا به قاضى گوش ندهد، همان كس بايد بميرد، بدين منوال، بدى را از ميان بنى اسرائيل دور كنى‏» «تا آن كه تمامى قوم بشنوند و بترسند و بار ديگر متكبرانه رفتار ننمايند.» 11-4-2- تخلفات مستوجب انقطاع از بنى اسراييل: بر پايه آيات متعددى از تورات، انجام برخى تخلفات تنها موجب انقطاع از بنى اسرائيل است. روشن نيست كه آيا مقصود از قوم يا انقطاع از قوم يا انقطاع از بنى اسراييل چيزى مانند سلب تابعيت در زمان ما است‏يا محدوديت‏خاصى است كه نسبت‏به شخص متخلف و گناهكار اعمال مى‏شده، يا صرفا نوعى دورى از رحمت پروردگار است؟ بديهى است‏بر پايه احتمال اخير نمى‏توان اين اعمال را «جرم‏» به معناى اصطلاحى آن دانست. آيات 30 و 31 از فصل پانزدهم سفر اعداد ارتكاب هر گناهى را موجب انقطاع از قوم دانسته، مى‏گويد: «اما نفسى كه جرات كرده، گناهى كند چه متوطن و چه غريب، هتك حرمت‏خداوند نموده است و آن كس از ميان قوم خود منقطع خواهد شد.» «از آن جايى كه كلام خداوند را تحقير نموده، فرمانش را ابطال كرده است آن كس بالكل قطع شود، عقوبت گناهش بر گردنش باشد.» 18 برخى ديگر از اعمالى كه انجام آن موجب انقطاع شخص مرتكب از بنى اسراييل مى‏شود عبارتند از: - ساختن روغن مسح مقدس و بخور مقدس توسط افراد غير مجاز (سفر خروج، فصل 30، آيات 33 و 38) - خوردن از گوشت ذبيحه سلامتى 19 در حال ناپاكى (سفر لويان، فصل هفتم، آيات 20 و 21) - خوردن پيه چهارپايانى كه براى خداوند قربانى مى‏شوند (سفر لويان، فصل هفتم، آيه 25) - خوردن خون (سفر لويان، فصل هفتم، آيات 26 و 27 فصل هفدهم، آيه 10) - ذبح كردن حيوانات قربانى در غير از محل تعيين شده (سفر لويان، فصل 17، آيات 3-9) - مس ميت و غسل نكردن پس از آن (سفر اعداد، فصل 19، آيه 13) - همخوابگى با زن حايض (سفر لويان، فصل 20، آيه 18) بر پايه آياتى از تورات، پاره‏اى از اعمال نيز ممنوع شمرده شده، ولى مجازات خاصى براى آن ذكر نشده است. برخى از اين اعمال عبارتند از:
- خوردن از ذبايحى كه براى غير خداوند ذبح شده است. (سفر خروج، فصل 34، آيه 15) - ازدواج با غير موحدان (سفر خروج، فصل 34، آيه 16)
- مجسمه‏سازى (سفر خروج، فصل 34، آيه 17 و سفر لويان، فصل 19، آيه 4 و فصل 26، آيه 1 و سفر تورات مثنى، فصل 4، آيات 16-18 و 23-25)
- نگهدارى مجسمه (سفر تورات مثنى، فصل 7، آيه 25 و 26) - آتش افروختن در روز شنبه در خانه (سفر خروج، فصل 35، آيه 3) - شرب مسكرات در هنگام ورود به عبادتگاه (سفر لويان، فصل 10، آيات 8-10)
- فال‏گيرى، تنجيم، افسونگرى، غيب‏گويى، ارتباط با اجنه، رمانى و تسخير ارواح (سفر تورات مثنى، فصل 19، آيه 10 و 11 و سفر لويان، فصل 19، آيه 26).
- رباگرفتن (سفر لويان، فصل 25، آيه 36 و 37) بر پايه آيه 20 از فصل 23 سفر تورات مثنى ممنوعيت معامله ربوى مخصوص به افراد بنى اسراييل است و معامله ربوى با بيگانگان مانعى ندارد.
- خريد و فروش زمين (سفر لويان، فصل 25، آيه 23) - جارى ساختن نام خداوند بر زبان به طور عبث و بيهوده (سفر تورات مثنى، فصل 5، آيه 11).
- رشوه گرفتن براى ريختن خون شخص بيگناه (سفر تورات مثنى، فصل 27، آيه 25).

پي نوشت ها :
 

13- ر.ك: سفر تورات مثنى، فصل 13، آيات 1-5.
14- طايفه‏اى از بنى اسرائيل.
15- جيمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، ص 854، كتابخانه طهورى، تهران، چاپ دوم، 1349 ه ش.
16- همين مضمون در سفر توارت مثنى، فصل پنجم، آيات 13-15 نيز با اندك تفاوتى ذكر شده است.
17- احتمالا مقصود از برداشتن گناه، قربانى كردن است كه در آيه 5 به بعد همين فصل به آن تصريح شده است.
18- همچنين نگاه كنيد به: آيات 26-29 از فصل 18 از سفر لويان.
19- نوعى از قربانى، براى ملاحظه انواع و اقسام كفاره‏ها و شرايط قربانى نگاه كنيد به: سفر لويان، فصل هفتم و فصل 22، آيات 17 به بعد.
 

منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد